كتاب تعبير خواب ابن سيرين وامام صادق معتبره؟ درضمن اشكالى كه نداره ما هر موقع خواب ديديم به آن رجوع كنيم؟
واقعيت آن است كه تعبير خواب افراد مختلف يكسان نيست و حتى ممكن است چند فرد خواب يكسانى ببينند ولى متناسب با هر كدام از آنها تعبير هاى مختلفى داشته باشد. علم تعبير خواب چنان كه در روايتى از حضرت رضا (ع) نقل شده است يك جزء از هفتاد جزء نبوت است. بنابراين علمى نيست كه با درس خواندن نصيب انسان شود، بلكه نياز به تصفيه باطن با عبادت و تهديب اخلاق دارد.
لذا كسانِ كمى بودهاند كه از اين علم بهره كافى داشته باشند. هر خوابى هم قابل اطمينان نيست و تعبير ندارد. علم تعبير خواب آموختنى و فرا گرفتنى نيست وعلمى نيست كه با درس خواندن نصيب انسان شود و نمى توان با خواندن و مطالعه صاحب آين علم شد. علم تعبير خواب چنان كه در روايتى از حضرت رضا (ع) نقل شده است يك جزء از هفتاد جزء نبوت است و بنابراين نياز به تصفيه باطن با عبادت و تهديب اخلاق دارد.
مدعيان تعبير خواب فراوانند اما كسانِ كمى بودهاند كه از اين علم بهره كافى داشته باشند. هر خوابى هم قابل اطمينان نيست و تعبير ندارد. آنچه به نام تعبير خواب «ابن سيرين» موجود است، از نظر علماء معتبر نيست. و به فرض اعتبار نمى توان تعبير خواب خاصى كه در اين كتاب آمده بر خواب همه افراد تطبيق كرد بلكه شرايط و خصوصيات وحالات افراد در تعبير خواب آنها دخالت دارد و به همين دليل فردى خبره و كار آشنا بايد خواب را تعبير نمايد.
علماى شيعه درباره ابن سيرين مطلب مهمى نياورده و متعرض حال او نشده اند ولى علماى اهل سنت درباره او مطالبى را آورده اند. به عنوان مثال در «وفيات الاعيان» چنين مى گويد: محمد بن سيرين يكى از فقهاى بصره است، پدرش سيرين برده انس بن مالك بود و بر اساس قرار داد پس از مدتى آزاد شد و به خاطر اين او را آزاد شده انس بن مالك مى گويند و علت برده شدن سيرين اين بود كه او را خالد بن وليد اسير گرفت. كار اصلى پدر او مسگرى بود و براى ساختن ديگهاى مسى به «عين التمر» آمده بود و به دست خالد اسير و برده شد. مادر ابن سيرين به نام صفيه برده و كنيز ابوبكر بن ابى قحافه بود و ابوبكر او را آزاد كرد و آزاد شده ابوبكر گرديد. ابن سيرين گوشش سنگين بود و به او اصم مى گفتند.
او در زمان خود به ورع و تقوى معروف بود و همه او را به ورع و تقوى مى شناختند. ابن سيرين دو سال قبل از كشته شدن عثمان بن غفان به دنيا آمد و در سال يكصد و دهم هجرى قمرى درگذشت. حسن بصرى هم در همين سال درگذشت و ابن سيرين يكصد روز بعد از حسن بصرى درگذشت. شغل ابن سيرين در ابتدا بزازى بود و از زنش 19 پسر و 11 دختر به دنيا آمد و از همه آنان فقط يك پسر ماند. و بقيه همه مردند. ابن سيرين در تعبير خواب مهارت زيادى داشت.(1)
در الاعلام زركلى آمده است كه محمد بن سيرين در سال سى و سوم هجرى قمرى به دنيا آمد و در سال يكصدو دهم درگذشت.(2) شيخ عباس قمى مى گويد: حكايت مى كنند كه محمد بن سيرين بزاز و بسيار زيبا بود. زنى عاشق جمال او شد. آن از او خواست كه كالاهاى بزازى را به خانه او بياورد تا خريد كند.
ابن سيرين هم به قصد فروش كالاها، به خانه آن زن رفت و پارچه ها را در اختيار او قرار داد تا هر كدام كه مى پسندد بخرد. آن زن اظهار علاقه و محبت كرد. ابن سيرين گفت: معاذالله و شروع كرد به موعظه و نصيحت آن زن و از كيفر زنا براى او سخن گفت ولى آن زن دست از خواسته اش بر نداشت و اصرار كرد.
ابن سيرين با اجازه آن زن به دستشويى رفت تا خود را آماده كند. آن زن هم فكر كرد كه ابن سيرين تسليم خواسته او شده است ابن سيرين از فرصت استفاده كرد و همه سر و صورت و بدن خود را به مدفوعات آلوده ساخت و با آن هيئت و شكل نزد آن زن برگشت و آن زن هم وقتى او را در آن حال ديد از او متنفر شد و او را از خانه بيرون كرد و ابن سيرين هم از خانه بيرون رفت و به اين وسيله از شر او آزاد شد.(3) برخى احتمال داده اند كه خداوند به خاطر خوددارى ابن سيرين از ارتكاب معصيت در آن شرايط كه هيچ مانعى در كار نبود، به او علم تعبير خواب عطا كرده است.(4)
ابن سيرين از ديدگاه علماى اهل سنت، پسنديده و مورد اعتماد است.(5) ولى در كتب رجالى شيعه درباره او چيزى نيست. در معجم رجال الحديث آمده است كه ابن سيرين از ابى عبيده روايت كرده است و شيخ صدوق به طور مرسل، حديثى از ابن سيرين نقل كرده است.(6) و شيخ صدوق در جلد چهارم كتاب من لا يحضره الفقيه، ص 286، در ضمن شماره 5650 فقط دارد: روى ابن سيرين عن ابى عبيده. بر اين اساس، ابن سيرين از ديدگاه علماى اهل سنت از بزرگان دين است ولى از ديدگاه علماى اماميه چنين نيست و به خاطر همين، ما ابن سيرين را نه تنها از اولياء الله نمى دانيم بلكه نسبت به او معرفتى هم نداريم.
(1) (تنقيح المقال، ج 3، ص 130- 131، چاپ رحلى به نقل از وفيات الاعيان).
(2) (الاعلام، زركلى، ج 6، ص 154، ستون سوم، س 4، كلمه محمد).
(3) (الكنى و الالقاب، ج 1، ص 319 به بعد، چاپ 1397 هجرى قمرى، مكتبه الصدر، تهران).
(4) (الكنى و الالقاب، ج 1، ص 319).
(5) (الجرح و التعديل، ج 7، ص 280، شماره 1518، چاپ بيروت).
(6) (معجم رجال الحديث، ج 22، ص 191، شماره 15090 در كلمه ابن).