ميگن تو بهشت غم و غصه نيست درسته؟ چگونه ممكنه پدرى تو بهشته و پسرش تو جهنم مى تونه غم نداشته باشه؟
در ابتدا بهتر است در مورد واقعيت بهشت و جهنم كمى بحث و
گفتگو كنيم و پس از آن وارد اصل مسأله شويم. در واقع آنچه را ما به عنوان بهشت و
نعمتها و لذتهاى بهشتى و يا جهنم و عذابها و رنجهاى جهنم مى دانيم چيزى جز تجسم و
عينيت يافتن اعمال اين جهانى ما نيست. چرا كه نعمتهاى بهشت، تجسم اعمال خير و
نيكوى ما در اين جهان است كه در سراى ديگر به خاطر كنار رفتن پرده ها و حجابها به
صورت واقعى خود جلوه گر مى شود عذابهاى جهنمى نيز همان اعمال ناشايست و بدى است كه
در آنجا عينيت يافته اند. كه يكى بهشت را ايجاد كرده و ديگر جهنم را. چنين مطالبى
را ما نه تنها در براهين فلسفى بلكه در روايات نيز مى بينيم مثلا پيامبر در شب
معراج، گروهى از فرشتگان را مى بينند كه گاهى كار مى كنند و گاهى هم دست از كار مى
كشند و چون در مورد آنها سؤال كردند. گفتند كه وقتى مصالح كار آنها مى رسد دست به
كار مى شوند و چون مصالحى نرسد نمى توانند كار كنند و آن مصالح نيز همان اعمال
صالح و خير انسانهاست. مطلب ديگرى كه بايد بدان توجه كرد اين است كه رابطه هاى
ميان انسانها وجود تكليف و مسئوليت در مورد اين رابطه ها تنها در اين جهان مادى
مطرح است چرا كه اگر رابطه ميان پدرى و فرزندى نباشد هيچ انسانى مسئوليت و رنج
پرورش فرد ديگرى را به جان نمى خرد و اين هم بدان روست كه نسل انسانها و و جود او
باقى و استمرار يابد. اما آن جهان چون سراى تكليف و مسئوليت نيست لذا چنين رابطه
اى و نيازهاى مادى نهاده نشده است. اين سراى مادى، جهانى است همراه با رابطه ها،
دغدغه ها، نگرانى ها، ترس ها و امورى كه ويژگى ذاتى اين جهان مادى است اما چون
انسان از ماده و جهان مادى جدا شد ديگر ويژگى هاى ذاتى آن را نيز با خود ندارد لذا
غم ها و غصه ها و ترسها و لذتهايى كه از امور مادى بوجود مى آيد يك رابطه مادى است
ديگر در كار نيست. 
بنابراين در بهشت غم و غصه اى حتى اگر پدرى در بهشت باشد و
پسرش در جهنم. چرا كه اولا رابطه ميان پدر و چنين پسرى تنها يك رابطه مادى و
دنيايى بوده است و ثانيا هر دو وجود (پدر و پسر) با آن چيزى كه با آنان سنخيت و
هماهنگى دارند قرين گشته اند و در واقع اين دو وجود ديگر با هم هيچ سنخيتى ندارند
تا به هم مرتبط گردند و به يگديكر فكر كنند. البته ممكن است پدرى با پسرى چون هر
دو ذاتشان و حقيقتشان نور و روشنايى است در بهشت كنار هم باشند و يا در جهنم از آن
رو كه ذاتشان و حقيقتشان تاريكى و عصيان بوده در كنار هم عذاب شوند. اما دو وجود
متمايز هر چند ممكن است در اين جهان به خاطر حجابها و پرده هاى موجود در آن در
كنار هم و در ارتباط با هم بوده باشند اما در آن سرا ديگر اين رابطه قطع مى گردد.
در پاره اى از روايات نيز آمده است كه مؤمن در قيامت هيچ خاطره و يادى از فرزند
كافر يا فاسق خويش ندارد و به هيچ روى از اين جهت نگرانى ندارد.
|