نماز
به این سادگی چطور میتواند منو به خدای به اون بزرگی وصل کند؟
انسان
چون موجودی وابسته به غیر است نیازمند است به وجود کامل تر روی آورد و این روی
آوردن محقق نمی شود مگر به واسطه قرب اللهی، واین قرب به واسطه چندین راه می
تواند انجام گیرد:
1.تفکر
درباره آیات اللهی مثل نظر به جلوه هستی، موجودات، مناظر طبیعی و... که به این
معرفت دست پیدا کنی که این ها باید خالقی داشته باشند.
2.ترک
کردن گناهان و پارسایی
امام
صادق (علیه السلام) از جانب خداوند فرمود: که به حضرت موسی وحی کرد: بهترین وسیله
تقرب به من ورع و ترک معصیت است. اگر کسی ورع داشته باشد او را در بهشت های عدن
جای می دهم.
3.بندگی
کردن که این هم به واسطه گوش دادن به دستورات حکیمانه خداوند محقق می شود.
نتیجه:
طریقه
بندگی کردن یک کلمه است و آن هم عبادت است یعنی ما به ذات بی انتهای حق قرب پیدا
نمی کنیم مگر در پرتو عبادت کردن است.
امام
باقر (علیه السلام): « تقرب به خدای متعال نمی توان یافت مگر به طاعت».
عبادت
ها از طریق انبیاءاللهی به مردم ابلاغ شده اند و هر کدام دارای ظاهر و باطنی
هستند.
نکته
قابل دقت این است که عبادتی می تواند مقرب به سوی خداوند باشد که نه تنها ظاهرش به
صورت کامل و صحیح انجام شود بلکه باید به باطن عبادت هم راه پیدا کنیم زیرا
اگرعبادت بی روح باشد فقط رفع تکلیف است نه مقرب به سوی خداوند.
نکته
دیگراینکه همانطور که عبادت مقرّب است خلاف جهت عبادت بودن هم همان قدر انسان را
از خدای کامل دور می گرداند به طور مثال خداوند در حدیث قدسی فرمود: ای داود؛
همچنان که اهل تواضع نزدیک ترین افراد به خداوند هستند همینطور متکبرین دورترین
افراد به خداوند هستند. (1)
طبق
صراحت قرآن کریم افضل عبادات نماز خواندن است تا جایی که فرموده اند الصلاة قربان
کلّ تقی. این وسیله آن قدر در اسلام سفارش شده که قبولی ما بقی عبادات را مشروط به
قبول شدن همین نماز دانسته اند و مرز کفر و ایمان را به واسطه نماز خواندن یا
نخواندن معلوم می کنند.
شاید
سوال کنید چرا بعضی از نماز خوان ها انسان های نرمالی نیستند باید گفت آنها ادای
نماز خوانها را در می آورند اگر کسی تمام وجودش در نماز متوجه خدا باشد امکان
ندارد دیگر به کسی بدی کند زیرا او با قبلش خیلی فرق کرده است زیرا هر نمازی پله
ای به سوی خدای بی نهایت مهربانی است مگر می شود کسی به معدن رحمت نزدیک بشود اما
بعد نماز کج خلقی بکند پس اشکال از نماز نیست چرا که ابزار از جانب خدا تضمین شده
است این ما هستیم درست از این ابزار استفاده نکردیم.
به
طور مثال کسی رانندگی بلد نیست سوار ماشین می شود می بیند ماشین او را به مقصد
نرساند با ناراحتی می گوید آخه این ابزار به این سادگی چه جوری میتونه منو به مقصد
برسونه؟؟!!
شاید
این سوال در ذهن شما باشد چرا هر روز باید نماز را تکرار کنیم؟
یک
مثال ساده، فرض کنید به شما بگویند اگر از نردبان بالا بروید هزاران کیلو طلای
خالص وجود دارد که اگر به آن جا رسیدید هر چه خواستید می توانید بردارید، شما هم
از پله ها بالا می روید و شوق رسیدن به طلا شما را از خستگی یا اینکه از خودتان
سوال کنید چرا من باید اینقدر پله تکراری بالا برم را از یادتان می برد.
هیچ
گاه به فکرتان خطور نمی کند از وسط راه برگردید یا اینکه بگوئید این پله ها به این
سادگی چطور می تواند مرا به بالای پشت بام برساند زیرا می دانید هر پله ای که بالا
می روید به ثروت نزدیک تر خواهید شد.
ظاهر
نماز متشکل از قیام، رکوع، سجود، تشهد و سلام است که این ها ابزاری است که انسان
را از عالم ملک به عالم ملکوت سوق می دهد البته با شرایطی که خدمت شما عرض خواهم
کرد.
اما
شرط اول: رها شدن انسان از منیّت ها و خود بینی ها
یک
مثال ساده؛ آهنربا دارای دو قطب مثبت و منفی است اگر دو آهنربا را بخواهیم به
همدیگر نزدیک کنیم باید دو قطب مخالف را نزدیک کنیم نه اینکه مثلاً دو قطب مثبت را
نزدیک کنیم.
خداوند
وجودی غنی و بی نیاز است و انسان وجودی ضعیف و محتاج به غیر است اگر انسانی ادعای
بزرگی کند و خودش را غنی بداند و ثروتش را از جانب خودش فرض کند نمی تواند به وجود
خداوند نزدیک بشود. اگر نمازی بخواند در حال کبر این نماز نمی تواند مقربّ به
خداوند باشد.
....................................................................................................
1. رى
شهرى، محمد، حسینى سید حمید، منتخب میزان الحکمة، روایت شماره 5212.