با توجه به مشكلات اقتصادى تربيتى( تربيت خوب فرزند سخت است) زمانى( وقت ما را گرفتن و مانع رسيدن به مطالعات و تفريحات شدن) اذيت بچه بزرگ كردن و اينكه با توجه به مشكلات فساد در جوامع امروزى آينده اش معلوم نيست چگونه باشد آيا باز هم بايد بچه دار شد؟
در پاسخ به اين پرسش به نكات ذيل توجه نماييد:
1- اگر پدر و مادران ما هم مانند ما راحت طلب
و مسئوليت گريز بودند الان از ما و شما اثرى نبود و اگر همه چنين تصورى از بچه دار
شدن داشته باشند نسل بشر قطع مى شد و نوع او منقرض مى گشت.
2- همان طورى كه ازدواج از ضروريات زندگى انسان به شمار مى
آيد و نيازى فطرى و واقعى است و هدف ها و نيازهاى زيادى را تأمين مى كند مسأله
توليد و بقاى نسل انسان نيز از اهداف اساسى ازدواج است كه مورد توجه دين اسلام
قرار دارد و داشتن فرزند نيز خواسته اى تكوينى و فطرى است و مبارزه با آن و بى
اعتنايى نسبت به آن در واقع مبارزه و بى اعتنايى با اين نياز فطرى و تكوينى است.
3- تربيت انسان هاى ارزشمند از ثمرات بزرگ ازدواج است. وجود
فرزندان باعث گرمى، پويايى و صفاى كانون خانوادگى و انگيزه اى براى دوام زندگى و
احتمالا تخفيف درگيرى هاى زن و شوهر است. از ديدگاه اسلام به طور كلى وجود فرزند
صالح براى پدر و مادر يك عمل نيك محسوب مى شود كه در سعادت دنيا و آخرت آنان مؤثر
خواهد بود رسول اكرم اسلام (ص) نيز مى فرمايند: تزويج كنيد تا صاحب فرزند شويد و
بر شمار شما افزوده شود زيرا من در قيامت با امت هاى ديگر به وسيله كثرت شما
مباهات مى كنم. در حقيقت زوج ها هستند كه رشته ى پيوند بين اعضاى يك نسل را از
طريق فرزندان خود بوجود مى آورد.
4- يكى از مهم ترين اهداف ازدواج توليد نسل سالم و صالح
است. فرزند صالح كسى است كه مطيع پروردگار و عامل به دستورات او و خاكسار و فروتن
در برابر والدين و خدمتگزار و خادم آنها باشد و رضايت و خشنودى آن دو را كه جلب
كننده رضا و خشنودى خداوند است به دست آورد. با اين بيان روشن شد كه صالح بودن
فرزند امرى روشن و واضح است و صفات فرزند صالح نيز با توجه به ملاك هايى كه در
قرآن و روايات در مورد انسان صالح بيان شده امر مبهم و ناآشنايى نمى باشد و همه كم
و بيش با آن آشنا مى باشند و صالح بودن فرزند را تشخيص مى دهند. آنچه در اين ميان
داراى اهميت است آثار و بركاتى است كه صالح بودن فرزند براى خودش و پدر و مادرش در
دنيا و آخرت به دنبال دارد و به اين مطلب در روايات عنايت خاصى شده است.
در روايتى آمده است: روزى حضرت عيسى (ع) از كنار قبرى مى
گذشت و صاحب آن را در حال عذاب ديد. سال آينده كه از كنار همان قبر گذشت متوجه شد
كه عذاب از آن فرد برداشته شده است. علت اين امر را از خداوند پرسيد. خداوند به او
چنين وحى كرد: اى روح الله، اين فرد فرزند كوچكى داشت كه به سن رشد و بلوغ رسيد و
جاده ى خرابى را تعمير و مرمت نمود و يتيمى را پناه داد، من هم به پاداش اين عمل
خير فرزند پدرش را آمرزيدم (و عذاب را از او بر داشتم). ميزان الحكمه، جلد 10،
ماده ى ولد، ح 22341
در حديث ديگرى آمده است: ميراث خداوند از بنده ى مؤمنش
فرزند صالحى است كه براى او طلب مغفرت نمايد. (همان، ح 22339)
اميرالمؤمنين در روايتى مى فرمايد: من از خداوند فرزندانى
زيبا صورت و زيبا قامت درخواست نكردم بلكه اولادى مطيع خدا و اهل ترس از او طلب
كردم تا وقتى كه آنها را در حال اطاعت از خداوند ببينم چشمم روشن شود. (همان، ح
22340) يعنى فرزند صالح مايه ى چشم روشنى والدينش مى باشد.
در روايتى آمده: من سعاده الرجل الولد الصالح، داشتن فرزند
صالح از سعادت انسان است. (همان، ح 22336)
در حديث ديگرى چنين مى خوانيم: الولد الصالح ريحانه من الله
قسمها بين عباده، فرزند صالح گلى از جانب خداوند است كه آن را بين بندگانش تقسيم
كرده است. (همان، ح 22335)
در هر صورت، فرزند صالح فرزندى است كه كارهاى او مورد رضايت
خلق و خالق باشد و وظايف خود را بشناسد و عمل كند.
5- عالم دنيا آميزه اى از سختى و آسانى و شيرينى و تلخى
است. داشتن فرزند و تربيت آن نيز با وجود سختى ها و زحمت فراوان همراه با شيرينى و
گوارايى خاصى است كه براى كسانى كه از اين نعمت برخوردار نيستند قابل درك نيست.
علاوه بر اين تحمل سختى هاى فرزند دار شدن و تربيت او اجر الهى را در پى دارد و بى
مزد و پاداش نمى باشد.
6- هدف اصلى از آفرينش انسان رسيدن او به قرب الهى و كمال و
تعالى معنوى است و اين امر در سايه تحمل سختى ها و شدائد حاصل مى گردد و تحمل سختى
و زحمت بچه دارى و تربيت فرزند از اسباب و عوامل رشد و كمال معنوى است.